مدل سازی مطلوبیت زیستگاه گونه های حیات وحش در مناطق خشک (مطالعه موردی: کل و بز (Capra aegagrus) در منطقه¬ی حفاظت شده ی کوه بافق)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

چکیده

کل و بز  (Capra aegagrus)به عنوان شاخص­ترین پستاندار مناطق کوهستانی ایران در بسیاری از زیستگاه­های ایران پراکنش دارد.با این وجود، مطالعه­ی چندانی درزمینه روابط متقابل این گونه و زیستگاه آن صورت نگرفته است. از طرفی در منطقه حفاظت شده کوه بافق این گونه یکی از منابع غذائی اصلی برای گونه به شدت در خطر انقراض یوزپلنگ ایرانی و پلنگ (در خطر انقراض) به شمار می­آید. مدل­های مناسب بودن زیستگاه با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی و تحلیل­های آماری چند متغیره، ارتباط بین حضور گونه و متغیرهای محیط زیستی را بررسی می­کنند. این مدل­ها امروزه به عنوان ابزاری در اختیار زیست­شناسی حفاظت قرار گرفته و نتایج آن کاربرد زیادی در برنامه­ریزی­های گوناگون مدیریتی به منظور حفاظت و احیای جمعیت­های گونه­های حیات­وحش دارد. به همین خاطر در این پژوهش با استفاده از رویکرد تحلیل فاکتور آشیان اکولوژیکی و جمع­آوری داده­های میدانی ومقایسه ویژگی­های اکولوژیکی نقاط حضورگونه(ثبت 258 نقطه حضور به روش نمونه برداری تصادفی با طبقه بندی متناسب درهفت مسیر نمونه­برداری در قسمت های مختلف منطقه) با ویژگی­های اکولوژیکی منطقه، مدل مناسب بودن زیستگاه کل و بز در منطقه حفاظت شده کوه بافق با مساحت 88528 هکتار تهیه شد. نتایج نشان می­دهد که در فصل زمستان مؤلفه­های منابع آب، شیب، مناطق صخره­ای، پوشش گیاهی، جهت جغرافیایی و عوامل انسانی (جاده­ها) نقش بسیار مهمی در تعیین مناسب بودن زیستگاه کل و بز دارند. همچنین 27379 هکتار ( 93/30 درصد) از وسعت منطقه زیستگاه مطلوبی برای کل و بز با در نظر گرفتن مدل طراحی­شده است. در تحلیل فاکتور آشیان اکولوژیکی، مقدار محاسبه شده کنارگی (053/1) نشان دهنده آن است که کل و بز مجموعه شرایط محیط­زیستی بالاتر از شرایط میانگین منطقه را ترجیح می­دهد و میزان تخصص­گرایی (007/5) نشان دهنده آن است که این گونه به دامنه محدودی از شرایط محیط زیستی منطقه وابسته است و در استفاده از منابع زیستگاه تخصصی عمل می­کند.

کلیدواژه‌ها