دانشگاه یزدخشکبوم2008-790X3220131122Evaluation of drought effect on Urmia Lake salinity changes using remote sensing techniquesارزیابی تغییرات شوری آب دریاچه ارومیه در اثر خشکسالی با استفاده از سنجش از دور114308FAمحمدآذرافزادانشگاه یزدمحمدحسینمختاریدانشگاه یزدJournal Article20140517Urmia Lake located in the northwestern corner of Iran is one of the largest permanent hypersaline lakes in the world and the largest lake in the Middle East. This lake with the area of 4500-6000 km<sup>2</sup>, as the largest lake in Iran and Twentieth Lake in the world has a particular importance. The lake is full in danger of drying and in the recent years, height of the water level has decreased about of 7 meters. This study, estimated the changes of lake water salinity and modeled the lake salinity patterns by remote sensing techniques. For this purpose, the amount of water reflection values of landsats TM data was considered. Radiometric and geometric corrections were performed in the preprocessing stage. Furthermore, the range of variation of reflectance between bands correlation images were examined to investigate the effects of fluctuations in the defined time period. According to the results, the effects of salinity and the range of factors such as drought, excessive use of resources and procedures, and mismanagement is very clear. Based on the results a positive relationships between band 1 (450-520 nm), band 2 (520-600 nm), band 4 (775-900 nm) and salinity were found. In addition negative relationships between band 3 (630- 690 nm), band 5 (1550-1750 nm) were observed.مجموعههای آبی و زمینشناختی به عنوان یک میراث طبیعی در سالهای اخیر در بین کشورها در سطح ملی و منطقهای جایگاه ویژهای پیدا کرده است. دریاچه ارومیه با وسعتی بین 6000–4500 کیلومتر مربع به عنوان بزرگترین دریاچه داخلی ایران و بیستمین دریاچه جهان از اهمیت ویژهای برخوردار است. این دریاچه در خطر خشک شدن کامل قراردارد و در طول سالهای اخیر حدود 7 متر کاهش سطح آب داشته است. در این مطالعه، با کمک تصاویر ماهواره لندست از 1995 تا 2011؛ تغییرات شوری آب دریاچه ارومیه بررسی و مدلی از الگوی تغییرات شوری آب، ارائه شد. به این منظور، میزان انعکاس باندی و طیف موجی ثبتی در باندهای تصاویر سنجنده (Thematic Mapper) TMماهواره لندست از آب دریاچه، استخراج و استفاده شد. در عملیات پیش پردازش، نویز تصاویر به روش رادیومتریک و هندسی تصحیح شد. سپس، با توجه به گستره تغییرات انعکاس و انطباق بین باندهای تصاویر، اقدام به بررسی تغییرات شوری در محدوده آبی دریاچه در دوره خشکسالی رخ داده گردید. با توجه به نتایج، اثرات تغییرات شوری در طی گستره زمانی معرف خشکسالی در بخش شمالی و جنوبی دریاچه بسیار متفاوت است. بر پایه مدلهای تهیه شده، تغییرات شوری در باندهای مختلف در بخش جنوبی بیشتر از بخش شمالی است. با توجه به نتایج بهدست آمده از مدلسازی الگوی شوری آب میتوان بیان نمود که یک رابطه مثبت شوری در باندهای 1 (520 -450 نانومتر)، 2 (600-520 نانومتر)، و 4 (900 -775 نانومتر) سنجنده TM، و رابطه منفی با گروه باندهای 3 (690 -630 نانومتر) و 5 (1750-1550 نانومتر) سنجنده مورد بررسی، وجود دارد.دانشگاه یزدخشکبوم2008-790X3220131122Effect of drought on Phenological stages of two shrub species in the steppe rangelands (Case study: Rangelands of Nodoushan, Ashkzar)بررسی خشکسالی و تأثیر آن بر فنولوژی در دو گونه بوتهای مهم در مراتع استپی (مطالعه موردی: مراتع ندوشن، شهرستان اشکذر)1526309FAناصرباغستانی میبدیدانشیار پژوهش مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان یزدمحمد تقیزارعکارشناس ارشد مرتعداری مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان یزدعلیاحسانیاستادیار موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورJournal Article20140517Phonological knowledge of species are important in rangeland management. The aim of this study was to determine the phenological stages of two species of <em>Artemisia sieberi</em>and <em>Eurotia ceratoides</em> in Nodoushan steppe rangelands of Yazd during the period of 4 years (2007-2010). First, for each species, 10 plants were identified within the enclosure and these plants were inventoried in the study process. Phenological characteristics of vegetative and reproductive stages at intervals of 15 days and 7 days, respectively, were measured. Based on results, the growth of sagebrush could be started in second decade of February. Flowering occurs during first to second decade of October. The milky seed continues until mid-November. Seeding of this species in the study area will be in December. Maximum canopy height was 50 cm, which is owned by the wet year, 2007, and at least it was 36 cm, which is related to the very dry year, 2008, and this difference is significant. Maximum and minimum canopy diameter, respectively 67 cm (2007) and 56 cm (2008) and did not differ significantly (P ≤ 0.05). Growth of <em>Eurotia ceratoides</em> started in the first decade of February. Therefore, This species appears in about 10 days earlier than <em>Artemisia sieberi</em> in the field and the lower the temperature needed for germination. Flowering occurs from the first to third decade of May. This seeding is the second decade of June to first decade of July. Maximum canopy diameter and height are respectively 56 and 42 cm in 2007. Minimum values of 57 and 37 cm has emerged, in the dry year of 2008,that there is no significant difference between them (P ≤ 0.05).ویژگیهای فنولوژی گونههای گیاهی مهم مرتعی به عنوان یکی از ابزار مدیریت مرتع به شمار میرود. بررسی مراحل فنولوژیکی دو گونه گیاهی Artemisia sieberi وEurotia ceratoides در مراتع استپی ندوشن یزد طی دوره چهار ساله (1389-1386) هدف اصلی این پژوهش است. در آغاز اجرای پژوهش درون قرق سایت تحت مطالعه برای هر گونه گیاهی 10 پایه مشخص گردید و در مراحل اجرای پژوهش از این پایهها آماربرداری شد. اطلاعات مربوط به مراحل فنولوژی هر گونه در مقاطع زمانی 15 روزه در مرحله رویشی و 7 روزه در مرحله زایشی اندازهگیری شد. بر اساس نتایج حاصله، رویش گونه Artemisia sieberi طی دوره مورد مطالعه از دهه سوم بهمن ماه آغاز و زمان گلدهی از دهه دوم تا سوم مهرماه انجام میشود. دوره شیری شدن بذر حداقل تا اواخر آبان ادامه مییابد. حداکثر ارتفاع تاج پوشش در دوره مطالعه شده در سال مرطوب 1386 برابر 50 سانتیمتر است که با مقدار حداقل به میزان 36 سانتیمتر در سال بسیار خشک 1387، دارای تفاوت معنیدار است. اما بین مقادیر حداکثر و حداقل قطر تاج پوشش این گونه به ترتیب در سال مرطوب (1386) و بسیار خشک (1378) با اندازههای 67 و 56 سانتیمتر تفاوت معنیداری دیده نمیشود (P ≤ 0.05). رویش گونه Eurotia ceratoides از دهه دوم بهمن ماه آغاز، یعنی حداکثر 10 روز زودتر از Artemisia sieberi در عرصه ظاهر شده و در مجموع دمای کمتری برای سبز شدن نیاز دارد. زمان گلدهی این گیاه از دهه دوم اردیبهشت ماه تا دهه اول خرداد ماه رخ میدهد. بذردهی این گونه در دهه سوم خرداد ماه تا دهه دوم تیر ماه است. حداکثر قطر و ارتفاع تاج پوشش گیاه متعلق به سال مساعد (1386) و به ترتیب برابر 56 و 42 سانتیمتر و حداقل آن در سال خشک (1387) با مقادیر 57 و 37 سانتیمتر بروز یافته که بین آنها نیز تفاوت معنیداری دیده نمیشود (P ≤ 0.05).دانشگاه یزدخشکبوم2008-790X3220131122Incorporating soil taxonomic distance and decision tree for spatial prediction of soil classes in Ardakan, Yazdترکیب فاصله تاکسونومیکی خاک ها و درخت تصمیم برای پیش بینی مکانی کلاس های خاک در اردکان2739310FAروح اللهتقی زاده مهرجردیاستادیار دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اردکانفریدونسرمدیاناستاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهرانمحمودامیداستاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهراننورایرتومانیاناستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهانمحمد جوادروستااستادیار مرکز ملی تحقیقات شوریمحمد حسنرحیمیانمربی مرکز ملی تحقیقات شوریJournal Article20140517Mapping soil classes digitally generally starts with soil profile description with observed soil classes at a taxonomic level in a particular classification system. At each soil observation location there is a set of co-located environmental variables and a challenge is to correlate soil classes with environmental variables. The current methodology treats soil classes as ‘labels’ and their prediction only considers the minimization of the misclassification error. Soil classes at any taxonomic level have taxonomic relationships between each others. Using classification trees, we can specify an algorithm that minimises the taxonomic distance rather than misclassification error. Therefore, in this research, we have attempted to develop decision tree model for spatial prediction of soil taxonomic classes in an area covering 720 km<sup>2</sup> located in arid region of central Iran. In this area, using the conditioned Latin hypercube sampling method, location of 187 soil profiles were selected, which then described, sampled, analyzed and allocated in taxonomic classes according to soil taxonomy of America. Auxiliary data used in this study to represent predictive soil forming factors were terrain attributes, Landsat 7 ETM+ data and a geomorphologic surfaces map. Discriminant analysis was applied to calculate taxonomic distances. Results showed using the taxonomic distances led to achieve overall accuracy up to 70%. Results also showed some auxiliary variables had more influence on predictive soil class model which included: wetness index, geomorphology map and multi-resolution index of valley bottom flatness. General results showed that incorporating taxonomic distance into decision tree model had reliable accuracy. Therefore, it is suggested using of decision tree model with taxonomic distance for spatial prediction of soil classes in the future studies.نقشهبرداری رقومی با مطالعه پروفیلهای خاک و طبقهبندی کردن آنها شروع میشود. مسئله اصلی در این روش ارتباط دادن کلاسهای خاک با تعدادی متغیرهای کمکی است. روشهای کنونی نقشهبرداری، کلاسهای خاک را تنها به عنوانهایی مستقل در نظر گرفته و در نهایت سعی در حداقل کردن خطای طبقهبندی دارند. این در حالی است که خاک در سطوح تاکسونومیکی دارای روابطی است. با استفاده از درخت تصمیم میتوانیم الگوریتمی را تعریف کنیم که فواصل تاکسونومیکی را به جای خطای طبقهبندی حداقل کند. این پژوهش، برای پیشبینی مکانی کلاس خاک در منطقهای به وسعت 720 کیلومتر مربع در اردکان از درخت تصمیم استفاده شد. نخست، بر اساس روش مربع لاتین، مکان جغرافیایی 187 پروفیل خاک مشخص، تشریح، و نمونهبرداری گردید و بر اساس سیستم آمریکایی طبقهبندی شد. متغیرهای محیطی یا نمایندگان عوامل خاکسازی که در این پژوهش استفاده شد شامل اجزاء سرزمین، دادههای تصویر ETM+ ماهواره لندست و نقشه سطوح ژئومورفولوژی است. برای محاسبه فواصل تاکسونومیکی از آنالیز تشخیصی استفاده شد. نتایج نشان داد که استفاده از فواصل تاکسونومیکی منجر به دقت کلی مدل به میزان 70% شده است. همچنین، نتایج نشان داد که برای پیشبینی کلاس خاک متغیرهای شاخص خیسی، سطوح ژئومورفولوژی و شاخص صافی قسمت میانی دره با درجه تفکیک بالا با اهمیتترین هستند. در کل نتایج نشان داد که مدلهای درختی به همراه فواصل تاکسونومیکی دارای دقت قابل قبولی است. بنابراین پیشنهاد میشود در مطالعات آینده جهت تهیه نقشه رقومی خاک از مدلهای درختی به همراه فواصل تاکسونومیک استفاده شود.دانشگاه یزدخشکبوم2008-790X3220131122Modeling of Asiatic Cheetah habitat suitability in Dareh-Anjir wildlife refuge in Yazd provinceمدلسازی مطلوبیت زیستگاه یوزپلنگ آسیایی در پناهگاه حیاتوحش درهانجیر استان یزد4050311FAجلیلسرهنگزادهاستادیار گروه محیط زیست، دانشگاه اردکانحسناکبریکارشناس ارشد محیطزیست، اداره کل محیطزیست استان یزدسیدجلالموسویکارشناس محیطزیست، اداره کل محیطزیست استان یزدآرزوپورچیتسازکارشناس محیطزیست، اداره کل محیطزیست استان یزدJournal Article20140517Cheetah (<em>Acinonyx jubatus venaticus</em>) is a threatened species that it’s population and distribution have decreased during last decades. Dareh-Anjir wildlife refuge is one of the known habitats of the species, therefore, studying on cheetah habitat suitability in this area can provide proper to predict distribution and habitats of the species. Ecological Niche Factor Analysis (ENFA) method and Biomapper software for habitat suitability modeling of this species by using presence point of the species were used.Data layers were provided as variables affect on presence of the species including slope, aspect, elevation, landforms, mean annual temperature, vegetation, water resources, development variables (such as villages and roads) and prey density. Results showed that 15 percent of the habitats of the wildlife refuge were suitable for cheetah. Based on habitat suitability layer cheetah prefer elevation ranged from 1200 to1800 meters above sea level and slope ranged from 10 to 30 percent. Prey density is one of the affected agents on presence of the species. High specialization in the model shows that cheetah depends on restricted range of environmental condition and has specialized act in its habitat. یوزپلنگ آسیایی (<em>Acinonyx jubatus</em> venaticus) از گونههای بهشدت در معرض خطر انقراض است که جمعیت و دامنه انتشار آن نسبت به گذشته کاهش زیادی داشته است. پناهگاه حیات وحش درهانجیر یکی از زیستگاههای شناخته شده فعلی این گونه است. بنابراین، مطالعه مطلوبیت زیستگاه یوزپلنگ در این منطقه میتواند ابزار مناسبی برای پیشبینی توزیع این گونه و زیستگاههای آن در اختیار مدیران قرار دهد. به منظور مدلسازی مطلوبیت زیستگاه این گونه با استفاده از نقاط حضور گونه، از روش تحلیل عامل آشیان بومشناختی و نرمافزار بایومپر بهرهگیری شد. لایههای اطلاعاتی تهیه شده به عنوان متغیرهای مؤثر بر حضور گونه شامل درصد شیب، طبقات جهت جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا، اشکال توپوگرافی، میانگین دمای سالانه، پوشش گیاهی، منابع آبی، متغیرهای توسعه انسانی (روستاها و جادهها) و تراکم طعمه هستند. نتایج این بررسی نشان داد که نزدیک به 15% از پناهگاه حیاتوحش درهانجیر زیستگاه مطلوبی برای یوزپلنگ است. همچنین براساس نقشه مطلوبیت زیستگاه، یوزپلنگ آسیایی ارتفاع 1800-1200 متر از سطح دریا و شیب 10 تا 30% را ترجیح داده و تراکم طعمه نیز از عوامل مؤثر بر حضور این گونه میباشد. میزان تخصصگرایی بالا در مدل نشان دهندۀ آن است که این گونه جانوری به دامنه محدودی از شرایط زیستمحیطی منطقه وابسته بوده و در استفاده از زیستگاه تخصصی عمل میکنددانشگاه یزدخشکبوم2008-790X3220131122Evaluating new forage maize hybrids, based on drought tolerance indicatores in low-irrigating regimesارزیابی هیبریدهای جدید ذرت علوفه ای بر اساس شاخص های تحمل به تنش خشکی در رژیم های متفاوت آبیاری5161312FAمهدیهسلطانیدانشجوی دکتری دانشگاه فردوسی مشهدفرهادعزیزیعضو هیأت علمی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرجمحمدرضاچائی چیعضو هیأت علمی دانشگاه تهرانJournal Article20140517 To select the best drought tolerant forage maize hybrid, an experiment was conducted in seed and Plant Improvement Institute (Karaj), in 2010. The experimental design was split plot based on randomized complete block with three replications. Three irrigation regimes (irrigating after 70, 100 and 130 mm evaporation from surface of class A pan) were considered as main factor and 14 maize hybrids (11 new hybrids and three commercial hybrids KSC700, KSC704 and KSC720) were assigned to the sub plots. Based on results, hybrid No.10 was tolerant in both mild and severe drought stresses and is suggested for further researches. Hybrid No.11 and 1 were the most sensitive hybrids in both mild and severe drought stresses and are not recommended for places with probability of drought stress during. Four indices of MP, GMP, STI and Harm have a high positive correlation with each other and forage yield in mild and severe drought stress can be used as indicators for choosing the best drought tolerant hybrids in the same conditions.به منظور بررسی هیبریدهای جدید ذرت علوفهای از نظر تحمل به تنش خشکی، آزمایشی در مزرعه موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج در تابستان سال 1389 انجام شد. طرح آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده بر پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. کرتهای اصلی شامل سه سطح آبیاری 70، 100 و 130 میلیمتر تبخیر از سطح تشتک تبخیر استاندارد کلاس A تعیین گردید. تعداد 14 هیبرید ذرت شامل 11 هیبرید جدید و 3 هیبرید شاهد (KSC704, KSC720, KSC700) نیز در کرتهای فرعی قرار داده شد. نتایج مشخص نمود که هیبرید شماره 10 در دو تنش ملایم و شدید جزو گروه تحمل کنندگان خشکی بوده و به عنوان هیبرید علوفهای مناسب در شرایطی که احتمال وقوع تنش خشکی وجود دارد، شناسایی شد. هیبریدهای شماره 11 و1 با توجه به حساسیت در هر دو نوع تنش ملایم و شدید، برای محیطهایی که احتمال کم آبی وجود دارد قابل توصیه نیست. شاخصهای مقاومت به خشکی MP, STI, HARM, GMP دارای همبستگی مثبت و معنیداری با یکدیگر بودند و بنابراین دارای ارزش گزینشی یکسانی برای انتخاب هیبریدهای مقاوم به خشکی ذرت هستند.دانشگاه یزدخشکبوم2008-790X3220131122The effects of sodium nitroproside and salicylic acid on some physiological characteristis of Melia azedarach under salinity conditionsبررسی اثرات نیتروپروساید سدیم و اسید سالیسیلیک بر برخی خصوصیات فیزیولوژیکی زیتون تلخ تحت تنش شوری6271313FAشکوهکوهی فایقدانشجوی کارشناسی ارشد جنگل داری، دانشگاه یزدمحمد حسینحکیمیاستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه یزداصغرمصلح آرانیدانشیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه یزدهدایت الهمیر شمسیکارشناس ارشد، اداره کل منابع طبیعیی استان یزدبهمنکیانیاستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه یزد0000-0001-6224-2994Journal Article20140517In this research, effects of Sodium NitroProside (SNP) and Salicylic Acid (SA) on some physilogical characteristics of <em>Melia azedarach </em>under salinity conditions were studied. Thus, a factorial experiment was conducted using a randomized complete block design with three replicates. Results showed that amount of proline and sugar in root and leaves significantly increased with increasing salinity. As a result, stem proline in concentration of 20 ds/m increased to 13 times more than control and application of SA and SNP decreased amounts of proline in this salinity concentration. The amount of solouble sugar in roots and leaves significantly increased with increasing salinity in concentration of 20 ds/m and application of SA and SNP decreased amounts of sugar. In contrast, K significantly decreased in leaves and roots. The amount of chlorophyl significantly decreased in concentration of 10 and 20 ds/m with increasing salinity. Application of SA did not change the amount of chlorophyl but SNP increased leaves chlorophyl. Increase in salinity also significantly decreased dry weight of root.در این تحقیق اثرات نیتروپروسایدسدیم و اسید سالیسیلیک بر برخی خصوصیات فیزیولوژیکی زیتون تلخ تحت تنش شوری در یک آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در 3 تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت شوری مقدار پرولین و قندهای محلول در اندامهای هوایی و زیرزمینی بهطور معنیداری افزایش یافت، بهطوریکه در شوری 20 دسیزیمنس بر متر، مقدار پرولین برگ نسبت به شاهد 13 برابر شد. کاربرد دو ماده مذکور باعث کاهش مقدار پرولین در این غلظت شد. مقدار قندهای محلول در ریشه و برگ در غلظت 20 دسیزیمنس 3 برابر و کاربرد دو ماده مذکور باعث کاهش مقدار قند در این غلظت شد. همچنین با افزایش شوری، مقدار سدیم در برگ به طور معنیداری در دو غلظت 10 و 20 دسیزیمنس بر متر افزایش یافت. کاربرد دو ماده مذکور تأثیر معنیداری در جذب سدیم در این غلظتها ایجاد نکرد. در مقابل مقدار پتاسیم بهطور معنیداری در برگ و ریشه کاهش یافت. افزایش شوری در دو غلظت 10 و 20 باعث کاهش معنیدار مقدار کلروفیل نسبت به شاهد شد. با وجود اینکه کاربرد اسید سالیسیلیک تأثیری در مقدار کلروفیل ایجاد نکرد، ولی نیتروپروسایدسدیم باعث افزایش مقدار کلروفیل در غلظت 20 شد. با افزایش شوری وزن خشک ریشه کاهش معنیداری نشان داد.دانشگاه یزدخشکبوم2008-790X3220131122Investigation of EM38 accurassy for monitoring of soil salinity and its comparing with traditional method (Case study: Yazd-Ardakan plain)بررسی دقت دستگاه القاءگر الکترومغناطیس (EM38) به منظور پایش شوری خاک در مقایسه با روش متداول استاندارد (مطالعه موردی: دشت یزد- اردکان)7283314FAمحمدعلیمشکوهرئیس مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان یزدمحمدحسنرحیمیانکارشناس ارشد آبیاری و زهکشی، مرکز ملی تحقیقات شوریروحاللهتقیزاده مهرجردیاستادیار دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اردکانJournal Article20140517Extent of soil salinity in vast areas of the country, verifies the necessity of advanced techniques and tools for monitoring of salinity at different scales farm, field, catchment and national scales. Electromagnetic induction (EM) is a technique that can be used for mapping of soil salinity in bareor cultivated land condition with no extensive field works and large soil samples. The main objective of this study is to evaluate the ability of EM<sub>38</sub> device for soil salinity mapping of 5,000 hectares of the Yazd-Ardakan plain soils. For this purpose, soil samples were collected from descrete depths (0-15, 15-30, 30-60 and 60-100 cm) as well as vertical and horizontal readings of EM<sub>38</sub>in sampled locations. Electrical conductivities of soil saturated pastes (ECe) were measured in the laboratory and then, relationships between EM<sub>38</sub> readings and ECe were analyzed. Results showed that the EM<sub>38</sub> instrument can be recommended as a rapid, accurate (R<sup>2</sup>>0.75), and RMSE=0.41) and relatively low cost technique for in-situ measurement of soil salinity. However, soil moisture should be considered as a major limitation for this technique.گستردگی شوری خاک در بخشهای وسیعی از کشور اهمیت دستیابی به فنون و ابزارهای پایش شوری در مقیاسهای مختلف مزرعه، دشت، حوزه و مقیاس ملی را دو چندان میکند. یکی از این ابزارها القاءگر الکترومغناطیس (EM<sub>38</sub>) است که میتواند در اراضی بایر و تحت کشت استفاده شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی قابلیتها و توانائیهای EM<sub>38</sub>در تهیه نقشه شوری خاک 5000 هکتار از اراضی دشت یزد- اردکان است. به این منظور، همزمان با نمونهبرداری از اعماق مختلف خاک (15-0، 30-15، 60-30 و 100-60 سانتیمتری از سطح زمین)، قرائتهای EM<sub>38</sub> در نقاط و وضعیتهای مختلف قرارگیری این دستگاه بر روی زمین به صورت افقی و عمودی ثبت شد. پس از تهیه عصاره اشباع نمونههای خاک، هدایت الکتریکی نمونهها اندازهگیری شد. سپس ارتباط بین قرائتهای EM<sub>38</sub> و هدایت الکتریکی خاک لایههای مختلف به کمک روشهای رگرسیونی تعیین و در پایان نقشه شوری لایههای مختلف خاک تهیه گردید. با ارزیابی هر یک از نقشههای تهیه شده، دقت دستگاه EM<sub>38</sub> در تهیه نقشه شوری لایههای مختلف خاک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از EM<sub>38</sub>در پایش شوری خاک به عنوان روشی سریع، دقیق (R<sup>2</sup> > 0.75) و کمهزینه، قابل توصیه است. از ضعفهای این دستگاه، وابستگی دقت آن به رطوبت خاک است؛ بهطوریکه دقت این دستگاه در رطوبتهای پایین، کمتر شده و در برخی موارد ضرایب همبستگی معنیداری بهدست نمیآید.